اولین راه رفتن مستقل
پسر شیرین من مبارکت باشه اولین گام های زندگیت. الهی همیشه در زندگی قدمهات استوار باشه، الهی هرجا پا میذاری خیر و برکت جاری باشه. الهی همیشه تنت سلامت باشه قشنگ مهربون من. دورت بگردم، امشب حسابی حال دلمونو خوب کردی. تو این مدت هم با واکرت خیلی خوشگل راه می رفتی ، هم وقتی یک دستت رو میگرفتیم. امشب بابا گذاشتت سر اتاق خودشم نشست جلوت و گفت بدو بیا پسرم و شما خوشگل راه رفتی تا رسیدی بغل بابا بعدم دور زدی و دوباره برگشتی سر جای اول. خودتم انقدر ذوق زده شده بودی که دلت می خواست بازم راه بری. چند بار طول فرش و رفتی و اومدی یه جاهایی هم هول می شدی و میخوردی زمین. با هر قدمی که بر میداشتی روحم پرمیکشید از خوشحالی. الهی شکرت...